انگار دوستت دارم...
چونان دو عقربهی ساعت
که راس ساعت دوازده یکدیگر را بغل میکنند
و در ساعت یک و ربع
آفتابی بهاری را میریسند
انگار دوستت دارم...
رغبتی تکاثر مییابد...
و فرشتهای گامهایت را به من رهنمون میسازد، آنگاه که مسیرم را گم کنی
و دیگری، انگشتانم را در نور مینهد
تا تاریکی را آفتابی به تصویر بکشد که مرا به تو نشان میدهد
انگار دوستت دارم...
از تمام خطاها پاک میشوم...
مگر شعری که من و تو را
مینگارد...
تا از من بگوید...
انگار دوستت_دارم ...
گیتار خون چکانی بانگ سر میدهد...
و تار با اراده به تو خبر میدهد:
"آه... چقدر باید دوستت بدارم ... تا برازندهی عشقت باشد؟"
(لونا عامر)
نقد و بررسی فیلم ها و سریال های سینمایی...
ما را در سایت نقد و بررسی فیلم ها و سریال های سینمایی دنبال می کنید
برچسب : سخن زیبا, نویسنده : behnamtorbati naghdfarsi بازدید : 139 تاريخ : يکشنبه 27 مرداد 1398 ساعت: 18:17