انسانها چنان خودآگاهی پیشرفتهای پیدا کردن که باعث شده از تمام حیوانات دیگه متمایز بشن، ولی این خودآگاهی یه فرآوردهٔ جنبی هم داشته، ما تنها موجودی هستیم که به فانی بودنمون آگاهی داریم. این حقیقت به قدری ترسناکه که آدمها از همون سالهای ابتدایی زندگی اون رو توی اعماق ناخودآگاهشون دفن میکنن و همین ما رو به ماشینهایی پرزور تبدیل کرده، کارخانههای گوشتی تولید معنا !. معناهایی رو که به وجود میارن تزریق میکنن به پروژههای نامیرا شدنشون (مثلا بچههاشون یا آثار هنریشون یا کسب و کارشون یا کشورشون) چیزهایی که باور دارن از خودشون بیشتر عمر میکنن و مشکل اینجاست: مردم حس میکنن برای زندگی به این باورها احتیاج دارن ولی بهطور ناخودآگاه بابت همین باورها متمایل به نابود کردن خودشون هستن. برای همینه که آدمی خودش رو برای هدفی دینی قربانی میکنه، اون برای خدا نیست که میمیره به خاطر ترس کهن ناخودآگاهش از مرگه که میمیره. بنابراین همین ترسه که باعث میشه بخاطر همون چیزی که ازش وحشت داره بمیره. میبینی؟ طنز پروژههای ابدی اینه: با اینکه ناخودآگاه به این قصد طراحیشون کردیم که آدم رو گول بزنن تا فکر کنه خاصه و هرگز نمیمیره. حرص و جوش خوردن بابت همین پروژههاست که باعث مرگ انسان میشه. اینجاست که باید حواست جمع باشه. هشدار من به تو همینه. انکار مرگ باعث مرگ زودرس میشه و اگه حواست جمع نباشه تو هم سرنوشتی جز این نداری!... جزء از کل (استیو تولتز) ,سخن زیبا ...ادامه مطلب
تنهایی بخشی از هستی است، باید با آن رو در رو شویم و راهی برای هضم آن بیابیم. ارتباط با دیگران مهمترین منبع در دسترس ما برای کاستن از وحشت تنهایی است. هر یک از ما کشتیهایی تنها در دریایی تیره و تاریم. نور کشتیهای دیگر را میبینیم، کشتیهایی که به آنها دسترسی نداریم ولی حضورشان و شرایط مشابهی که با ما دارند، آرامش زیادی به ما میبخشد. ما از تنهایی و درماندگی محضمان آگاهیم. ولی اگر بتوانیم سلولهای بیروزنمان را بشکافیم، متوجه میشویم دیگرانی هم هستند که با وحشتی مشابه دست به گریبانند. احساس تنهایی، راهی برای همدردی با دیگران به رویمان میگشاید و به این ترتیب، دیگر چندان وحشتزده نخواهیم بود. پیوندی نادیدنی، افرادی را که تجربهای مشترک دارند، به هم میپیوندد. اروین یالوم رواندرمانی اگزیستانسیا ,سخن زیبا ...ادامه مطلب
انگار دوستت دارم... چونان دو عقربهی ساعت که راس ساعت دوازده یکدیگر را بغل میکنند و در ساعت یک و ربع آفتابی بهاری را میریسند انگار دوستت دارم... رغبتی تکاثر مییابد... و فرشتهای گامهایت را به من رهنمون میسازد، آنگاه که مسیرم را گم کنی و دیگری، انگشتانم را در نور مینهد تا تاریکی را آفتابی به تصویر بکشد که مرا به تو نشان میدهد انگار دوستت دارم... از تمام خطاها پاک میشوم... مگر شعری که من و تو را مینگارد... تا از من بگوید... انگار دوستت_دارم ... گیتار خون چکانی بانگ سر میدهد... و تار با اراده به تو خبر میدهد: "آه... چقدر باید دوستت بدارم ... تا برازندهی عشقت باشد؟" (لونا عامر) ,سخن زیبا ...ادامه مطلب
روبه رویم که مینشینی حرف حساب بزن با یکی دو جمله ی ساده مرا متقاعد نکن که دوست داشتنت واقعی است! مرا با کلمات عجیب و غریب محو نکن حرف از ماندن بزن حرف از قول هایی بزن که قرار است پای بندشان باشی نه که باد هوا باشند. حرف از رویاهایت بزن اگر به دیگری ختم نشد!!! آن وقت میشود راهی برایت پیدا کرد. قرار نیست که ساده باشد همه چیز، باید سخت گرفتش... باید مطمئن شد، من به قدر کافی خسته هستم تو نخواه خسته تر شوم که نه نای دویدن دارم و نه نای جنگیدن! (امین_باغبان) ,سخن زیبا ...ادامه مطلب
هیچ وسیله ای برای تشخیص تصمیم درست وجود ندارد، زیرا هیچ مقایسه ای امکان پذیرنیست درزندگی با همه چیز برای نخستین بار برخورد می کنیم ؛ مانند هنرپیشه ای که بدون تمرین وارد صحنه شود. اما اگر اولین تمرین زندگی، خود زندگی باشد؛ پس برای زنگی چه ارزشی می توان قایل شد؟ این است که زندگی همیشه به یک طرح شباهت دارد! اما حتی طرح هم کلمه مناسبی نیست زیرا طرح همیشه زمینه سازی برای آماده کردن یک تصویر است؛ اما طرحی که زندگی ماست، طرح هیچ چیز نیست. طرحی بدون تصویر! یکبار حساب نیست. یکبار چون هیچ است فقط یکبار زندگی کردن مانند هرگز زندگی است! بار هستی (میلان کوندرا) ,سخن زیبا ...ادامه مطلب